اسامة بن زید
اُسامَةِ بْنِ زِیْد [osāmat-e-bn-e ze(a)yd]، ابومحمد یا ابوزید (د ح 54ق/ 674م)، صحابی پیامبر(ص). او و پدرش، اسامه و مادرش، امّ ایمن بردگانی بودند که توسط پیامبر اسلام(ص) آزاد شدند. این 3 تن از مهاجران به مدینه بودند. اسامه به سبب خردسالی اجازۀ جنگ در بدر و اُحُد نیافت، اما بجز شرکت در سریّهها، در جنگ حُنین نیز از پیامبر(ص) جدا نشد. روایتِ رای زدن پیامبر(ص) با اسامه در داستان «اِفک» (اتهام به عایشه)، با سن کم او ناسازگار است. انتصاب او از سوی پیامبر(ص) به فرماندهی لشکری برای پیکار با رومیان واقعهای معروف است که بعدها مایۀ پارهای مناظرات کلامی شد (نک : دنبالۀ مقاله). اما این مأموریت تا رحلت پیامبر(ص) به تعویق افتاد و چون ابوبکر خلافت یافت، به رغم برخی اعتراضات مبنی بر جوانی و کم تجربگی اسامه، بیدرنگ او را به مأموریتی که پیامبر(ص) به او داده بود، روانه ساخت و خود پیاده مشایعتش کرد. با توجه به رفتارهای اسامه در همسویی با خلافت ــ که مطابق با روایتی، وی پس از وفات پیامبر(ص)، منتظـر دستـور ابوبکـر بـوده اسـت ــ مخالفت او با ابوبکـر و نامههای تند منسوب به او و ابوبکر که دارای مضامینی با صبغۀ مناظرات کلامی است، مجعول مینماید. به هر حال، وی در زمان ابوبکر از مأموریت جنگی خود پیروز برگشت و خبر پیروزی او مردم مدینه را که از ارتداد قبایل عرب بیمناک بودند، بسیار خوشحال کرد.
یکبار هم که ابوبکر شخصاً برای جنگ ذیالقصه از مدینه بیرون رفت، اسامه را به جای خود گماشت. گفتهاند اسامه در لشکر خالد بن ولید در سرکوبی مسیلمۀ کذاب، فرمانده جناح چپ سپاه بود. در زمان عمر نیز وی موردتوجه خلیفه بود، چنانکه در تقسیم عطایا به اسامه سهمی بیش از دیگران حتى، پسرش عبدالله داد و سبب را علاقۀ پیامبر(ص) به او ذکر کرد.
در خلافت عثمان نیز، خلیفه به او زمینی بخشید و در شورش مردم برضد عثمان و والیانش، مأموریت یافت که برای آگاهی از مشکلات مردم به بصره رود. در زمان علی(ع)، اسامه با آنکه از بیعت با علی(ع) سر باز زد و از شرکت در جنگهای امام(ع) شانه خالی کرد، اما خود را مطیع و دوستدار آن حضرت نشان میداد. وی با معاویه نیز مجادلاتی داشته است. اسامه در 60 سالگی درگذشت. گفتهاند روایاتی که امثال ابونعیم اصفهانی در علاقه شدید پیامبر(ص) به اسامه نقل کردهاند، برای کاستن از قدر روایات شیعه درمورد علاقه پیامبر(ص) به اهل بیت (ع) بوده است.
اسامه از راویان حدیث از پیامبر(ص) است. نسخه مختصری از مسند او در «ظاهریه» موجود است. ابوعثمان نهدی، عروة بن زبیر و برخی دیگر از تابعین از اسامه روایت کردهاند. گفتنی است که «جیش اسامه» موضوع بحثهای جدلی کلامی بسیار شده، و مثلاً جاحظ معتزلی فرماندهی او را دلیل بر فضل او شمرده، و در عین حال، بر همسویی او با خلفای پس از پیامبر(ص) تأکید کرده است. اما بزرگانی از امامیه در این باره به درشتی سخن گفتهاند. رفتار اسامه در سر باز زدن از بیعت با علی(ع) نیز بحثهایی را در پی داشته است؛ اما در پارهای از مآخذ از امامان شیعه(ع) نقل شده است که علی(ع)، بهانۀ اسامه را در همراهی نکردن با خود پذیرفت و عطایایی هم برای او در نظر گرفت و نیز نقل شده است که چون اسامه از نظر خود بازگشت، از اینرو، نباید درمورد او جز به نیکویی سخن گفت.*
مآخذ
ابن ابی عاصم، احمد، الآحاد و المثانی، به کوشش باسم فیصل احمد جوابره، ریاض، 1411ق/ 1991م؛ ابن اثیر، علی، اسدالغابة، قاهره، 1285ق؛ ابن اعثم کوفی، احمد، الفتوح، حیدرآباد دکن، ج 1، 1388ق/ 1968م، ج 2، 1389ق/ 1969م؛ ابن سعد، محمد، الطبقات الکبرى، بیروت، دارصادر؛ ابن طاووس، علی، الیقین، نجف، 1369ق/ 1950م؛ ابن عبدالبر، یوسف، الاستیعاب، به کوشش علی محمد بجاوی، قاهره، 1380ق/ 1960م؛ ابن هشام، عبدالملک، السیرة النبویة، به کوشش مصطفى سقا و دیگران، قاهره، 1375ق/ 1955م؛ ابوالقاسم کوفی، علی، الاستغاثة، نجف، 1368ق؛ ابونعیم اصفهانی، احمد، تثبیت الامامة و ترتیب الخلافة، به کوشش ابراهیم علی تهامی، بیروت، 1407ق/ 1986م؛ همو، معرفة الصحابة، به کوشش محمد راضی ابن حاج عثمان، ریاض، 1408ق/ 1988م؛ بخاری، محمد، التاریخ الکبیر، حیدرآباد دکن، 1982م؛ همو، صحیح، بولاق، 1314ق؛ بلاذری، احمد، انساب الاشراف، ج 1، به کوشش محمد حمیدالله، قاهره، 1959م، ج 2، به کوشش محمدباقر محمودی، بیروت، 1394ق/ 1974م، ج 4(1)، به کوشش ماکس شلوسینگر، بیتالمقدس، 1971م، ج 5، بغداد، مکتبة المثنى؛ همو، فتوحالبلدان، به کوشش صلاحالدین منجد، قاهره، 1956م؛ جاحظ، عمرو، العثمانیة، به کوشش عبدالسلام محمدهارون، قاهره، 1374ق/ 1955م؛ جعفر بن حرب، مسائل الامامة، به کوشش یوزف فان اس، بیروت، 1971م؛ ذهبی، محمد، سیر اعلام النبلاء، به کوشش شعیب ارنؤوط و دیگران، بیروت، 1405ق/ 1985م؛ سُدآبادی، عبیدالله، المقنع فی الامامة، به کوشش شاکر شبع، قم، 1414ق؛ سیدمرتضى، علی، الشافی فی الامامة، به کوشش عبدالزهراء حسینی خطیب، تهران، 1410ق؛ طبری، تاریخ؛ کشی، محمد، معرفة الرجال، اختیار طوسی، به کوشش حسن مصطفوی، مشهد، 1348ش؛ مسعودی، علی، مروجالذهب، به کوشش شارل پلا، بیروت، 1970م؛ مفید، محمد، الارشاد، قم، 1413ق؛ همو، الجمل، به کوشش علی میرشریفی، قم، 1413ق؛ یعقوبی، احمد، تاریخ، بیروت، 1379ق/ 1960م؛ نیز: